کد خبر: ۵۶۳۲۵۷
تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱۳۹۷ - ۱۴:۵۰
با شرح حدیثی از پیامبر درباره «تبعات اخروی ریاست»

رهبر انقلاب: بعضی برای نمایندگی مجلس خودشان را می‌کُشند| دنبال ریاست نرویم؛ ریاست تبعات دارد| دوره اول ریاست جمهوری بر ما تحمیل شد| دفعه دوم هم امام گفتند نامزد شو+فیلم

بنده دوره‌ دوم ریاست جمهوری، قطعاً عازم بودم به اینکه نامزد ریاست جمهوری نشوم ــ حالا دوره‌ اول که تحمیل شد بر ما، هیچ ــ دوره دوم دیگر یقیناً گفتم من قطعاً نامزد نمی شوم؛ امام به من فرمودند بر تو واجب عینی و تعیینی است ــ هر دو را گفتند/اگر چنانچه راه پیدا نکنند به هر دلیلی یا مثلاً فرض کنید صلاحیّتش را تأیید نکنند یا رأی نیاورد و غیره، خودش را به آب و آتش و در و دیوار میزند که چرا نشد
آفتاب‌‌نیوز :
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز - سه‌شنبه - در ابتدای درس خارج فقه به شرح حدیثی از پیامبر اعظم (ص) درباره «درباره تبعات اخروی ریاست» پرداختند.

به گزارش آفتاب‎نیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، متن بیانات رهبر انقلاب به شرح زیر است:



«بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین. عن النّبیّ صلَّی ‌اللَّه علیه و آله قال: لا یُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلی عَشَرَةٍ فَما فَوقَهُم‌ اِلّا جِی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلی عُنُقِه فَاِن کانَ مُحسِناً فُکَّ عَنهُ وَ اِن کانَ مُسیئاً زیدَ غِلّاً اِلی غِلِّهِ. لا یُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلی عَشَرَةٍ فَما فَوقَهُم‌ اِلّا جِی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلی عُنُقِه

این حدیث درباره‌ بنده و امثال بنده است؛ [رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله] فرمود که هیچ کس نیست که بر 10 نفر یا بیشتر ریاست و امارت داشته باشد ــ هر کسی که بر 10 نفر، نه حالا بر هشتاد میلیون نفر امارت و ریاست داشته باشد؛ ــ «اِلّا جی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلی عُنُقِه»، [مگر اینکه] این آدم رییس را که این‌قدر در دنیا محترم است و رییس است و مدیر است، ‌چنین آدمی را در روز قیامت وقتی که می‌آورند، دست او را به گردنش بسته‌اند؛ یعنی دست‌بسته او را وارد محشر می کنند، آن هم به این شکل که دستش به گردنش بسته است. نفْس این مسئولیت و آمریت و ریاست، یک تبعاتی دارد که ایجاب می کند این را.

در آن حوزه‌ مأموریت که ما آنجا رئیسیم، مدیریم، یک کاره‌ای هستیم، بعضی از کارها انجام می گیرد که ما می توانستیم مانع آن بشویم و نشدیم؛ حالا یا غفلت کردیم [وارد] نشدیم، یا از روی تنبلی وارد نشدیم؛ این کار خلاف، زیر نظر ما و در پست نگهبانی ما انجام گرفت ــ پُست نگهبانی ما است دیگر ــ یا بعضی از کارها باید انجام می گرفت در حوزه‌ مأموریت ما که انجام نگرفت؛ یا به‌خاطر اینکه ما نفهمیدیم، دقت نکردیم، تعقیب نکردیم، مشورت نکردیم، پرس‌و‌جو نکردیم و ندانستیم، یا نه، دانستیم، تنبلی کردیم، امروز و فردا کردیم، [گفتیم] حالا ان‌شاءاللّه بعداً، فردا، و ضایع شد، فوت شد. اگر ماها عقل داشته باشیم، باید دنبال ریاست ندویم؛ واقعاً این‌جوری است. باید دنبال ریاست نرویم؛ ریاست این تبعات را دارد. بعضی می دوند دنبال ریاست، نمی فهمند که نفْس این آمریّت و ریاست، این خطرات را دارد که روز قیامت وقتی او را بیاورند، مغلولاً می‌آورند؛ این چیز خیلی مهمی است. مغلولاً می‌آورند او را در پای محاسبه الهی.

فَاِن کانَ مُحسِناً فُکَّ عَنه

اگر چنانچه او آدم خوبی بود، درستکار بود، در آنچه انجام گرفته بود تقصیری و گناهی متوجه او نبود، اینجا رها می کنند او را. بالاخره شارع مقدس و پروردگار عالم موازینی دارد؛ یک جاهایی ممکن است که انسان مَعفوّ باشد به دلیلی؛ قصورش قصورِ عن‌تقصیرٍ نباشد ــ گاهی ما قاصریم، جاهلیم امّا جهلمان عن‌تقصیرٍ است، گاهی نه، واقعاً تلاش خودمان را کرده‌ایم، زحمتمان را کشیده‌ایم، آخرش این [نتیجه] درآمده ــ این [قصور]، اینجا مورد عفو الهی است. پس اگر «محسن» باشد این آمر و این رئیس، فُکَّ عَنه.

وَ اِن کانَ مُسیئاً زیدَ غِلّاً اِلی غِلِّه

امّا اگر نه، انسان نیکوکاری نبوده است در دنیا، خودش هم آدم بدکار و بدعملی بوده است ــ هرجور بدعملی که فرض کنید ــ اینجا آن گرفتاری و آن غل و زنجیری که به او بسته شده است، افزایش پیدا می کند.

اینها را باید ما بفهمیم؛ اینها را باید بفهمیم. دنبال کرسی‌های ریاست [بودن] ــ چه ریاست اجرائی، چه ریاست تقنینی؛ می‌بینید برای نمایندگی مجلس بعضی خودشان را می کُشند، اگر چنانچه راه پیدا نکنند به هر دلیلی یا مثلاً فرض کنید صلاحیتش را تأیید نکنند یا رأی نیاورد و غیره، خودش را به آب و آتش و در و دیوار می زند که چرا نشد ــ عقل نیست، تدبیر نیست. ملاحظه کردید؟ اگر چنانچه این ریاست، مایه یک چنین دغدغه‌ای است، خب انسان رها کند؛ مگر اینکه واقعاً متوجه انسان بشود و واجب باشد برای انسان؛ آن [جا] بله [لازم است].

بنده دوره‌ دوم ریاست جمهوری، قطعاً عازم بودم به اینکه نامزد ریاست جمهوری نشوم ــ حالا دوره‌ اول که تحمیل شد بر ما، هیچ ــ دوره دوم دیگر یقیناً گفتم من قطعاً نامزد نمی شوم؛ امام به من فرمودند بر تو واجب عینی و تعیینی است ــ هر دو را گفتند ــ گفتند: هم واجب عینی است، هم واجب تعیینی است؛ خب بنده هم بر خلاف میل خودم قبول کردم و رفتم. درست این است که اگر چنانچه تکلیفی وجود ندارد، واجب بر انسان نیست، انسان نرود به سراغش و دنبال نکند آن را. بله، اگر چنانچه ناچار شد، ناگزیر شد، به گردن انسان گذاشته شد، آنجا «خُذها بِقُوَّة»؛ بایستی با قوّت انسان دنبال بکند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین